وی سپس در تناقضی آشکار با صحبتهای پیشین خود افزود: «اینکه پشت صحنه چیست و آیا کسی از طریق فضای رسانهای به دنبال براندازی نظام است یا خیر، وزارت ارشاد اطلاعی ندارد و پشت پرده این قضایا را نمیبینید.»
البته وزیر محترم ارشاد توضیح نداد که چگونه در عین بیاطلاعی از پشت پرده قضایا میتوان منکر وجود جریان نفوذ رسانهای شد! و آیا اساساً اظهار نظر نسبت به مسائل اطلاعاتی و امنیتی در حوزه کاری ایشان تعریف میشود؟!
علی جنتی سپس اضافه کرد: «هیچ نمیشود منکر این امر شد که رسانههای خارجنشین با برخی عناصر، روزنامهنگاران یا اصحاب رسانه داخلی ارتباط داشته باشند یا به آنها خط بدهند ولی اینکه در حد جریان معرفی شود، اینگونه نیست و من چنین چیزی را نمیبینم.»
علی جنتی این بار نیز توضیح نداد که چگونه میتوان «جریان نفوذ رسانهای» را انکار کرد و در عین حال مدعی خطدهی رسانههای خارجی به عوامل داخلی شد! آیا از نظر ایشان «خطدهی عوامل خارجی به داخلی» جریان محسوب نمیشود؟! این اظهارات تناقضآمیز میتواند حاکی از عدم اشراف وزیر محترم به کار رسانهای باشد.
گفتنی است حمایتهای مادی و معنوی غرب برای نفوذ رسانهای و هدایت افکار عمومی در ایران سابقهای دیرینه دارد. برای نمونه شبکه بوت و بدامن به عنوان باند نفوذ رسانهای انگلیس و آمریکا در ایران، مقدمات کودتای ۲۸ مرداد را فراهم کردند. همچنین پس از انقلاب اسلامی نیز باند سیامک پورزند، هوشنگ اسدی و... زیر نظر سرویسهای جاسوسی غرب به ایفای نقش رسانهای پرداختند. کافی است آقای وزیر نگاهی گذرا به نشریات زنجیرهای بیندازند تا متوجه شوند که چگونه گزارش خبری شبکه دولتی انگلستان (BBC) سر از نشریات داخلی در میآورد و یا چگونه خط خبری «تطهیر چهرههای عصر پهلوی»، «حجاب اجباری»، «اعدامهای ۶۷» و... به صورت همزمان تبدیل به موضوع اصلی رسانههای خارجی و نشریات زنجیرهای میشود. به نظر نمیرسد این رویدادها حرکتی خودجوش در سطح رسانههای داخلی و خارجی باشند، متأسفانه اتخاذ چنین رویکردی نسبت به مقوله نفوذ رسانهای میتواند ناشی از سادهاندیشی آقای وزیر باشد!